گزارشى از تحصن کارگران نساجى کردستان

بنا به اخبار دريافتى٬ ديروز سه شنبه در حالى که کارگران در مقابل درب کارخانه تجمع کرده بودند٬ نيروهاى انتظامى يکى از نمايندگان کارگران به نام فرشيد بهشتى زاد را صدا ميکنند و او را داخل ماشين نيروى انتظامى ميبرد. ابتدا کارگران فکر ميکنند که هدف نيروى انتظامى طرح سوال از فرشيد است. اما وقتى متوجه ميشوند که ماشين روشن ميشود و نيروى انتظامى قصد بردن او را دارد٬ کارگران بطرف ماشين نيروهاى انتظامى ميروند و مانع از حرکت آن ميشوند و نماينده کارگران را بعد از اعتراض شديد از ماشين پياده ميکنند. بدنبال اين واقعه حمايت و حفظ نمايندگان کارگران در دستور کارگران معترض قرار گرفته است.

امروز چهارشنبه ١٣ شهريور ماه٬ کارگران راس ساعت ٨ در مقابل درب کارخانه تجمع کردند. نماينده کارگران نساجى راس ساعت ٣٠/٨ با محمد جعفرى معاون نيروى انتظامى نشست داشتند. اين نشست در اداره اطلاعات و حفاظت برگزار شد. محمد جعفرى ديروز سه شنبه به کارگران گفته بود؛ "ما درد شما را نميدانستيم. حق با شما است و نيروى انتظامى تلاش ميکند مشکل شما حل شود."

محمد جعفرى امروز به نمايندگان کارگران که در دفتر وى حضور داشتند اعلام کرد که "حق با کارگران است و شخصا تلاش ميکند که کارگران به حق و حقوق خود برسند". دولتى٬ يکى ديگر از سرهنگهاى نيروى انتظامى٬ به نماينده کارگران گير داده بود و تلاش ميکرد که فضاى کشمکش و بهانه گيرى عليه نماينده کارگران راه بيندازد که با دخالت جعفرى پايان يافت. در همان حال قرار ملاقات و مذاکره تعيين شد. نمايندگان کارگران نساجى آقايان قمرى اسلوکى و سيد خليل حسينى راس ساعت ١١ در استاندارى با حکيمى و حسن زاده مسئولين سياسى - امنيتى استان جلسه داشتند. اين نشست تا ساعت ٣٠/١ بطول انجاميد. دراين نشست پيرامون وضعيت کارگران و مطالباتشان صحبت شد. آنها گفتند که ما خواهان ادامه کار در کارخانه هستيم. ما قانون اساسى کار را ميدانيم. ما ميدانيم طبق قوانين ١٤١ و ٤٤ کارفرما ميخواهد سلب مسئوليت کند. در مقابل٬ ما کارگران و خانواده هايمان٬ کارگرانى که ١٨ سال کار کردند٬ امروز دست خالى بايد کارخانه را ترک کنند و در صف بيکاران قرار بگيرند. کارگران از وعده هائى که هر بار داده ميشود و عمل نميشود خسته شدند و ديگر تحمل ندارند. ميگويند تا کى با سرنوشت ما ميخواهيد بازى کنيد؟ در حالى که کل اين پروژه بنياد مستضعفان زير سر آقاى فروزنده است و سرمايه تمامى اين بخشها دست ايشان است که فعلا در خارج تشريف دارند و ايشان نميتواند حتى نامه انحلال کارخانه را امضا کند! در اين ميان دعواى بين مسئولين استان با مسئولين مرکزى را طرح ميکنند که ظاهرا مسئولين استان تمايل دارند اين کارخانه سرجايش بماند و به حيات خود ادامه بدهد. چون براى شهر سنندج اين کارخانه مهم است. کارگران ميدانند اينها تنها وعده است که آنها تجمع نکنند و ساده از خواستهايشان بگذرند. کارگران قبول ندارند.

در پايان حکيمى و حسن زاده به نمايندگان کارگران ميگويند که آنها تا روز يکشنبه با قربانى کارفرماى کارخانه نشستى خواهند داشت و تلاش ميکنند هر چه زودتر کارگران به حق خود دست يابند. نمايندگان  کارگران تا روز يکشنبه اين هفته به مسئولين استان وقت دادند تا خواستهاى آنها را پيگيرى و پاسخ بدهند.

بحثى در مورد دادن يک وام ٨ ميلياردى به پرويز قربانى وجود دارد. در اين نشست کارگران به مسئولين استان اعلام کردند بجاى اينکه اين ٨ ميليارد پول را به جيب آقاى قربانى بريزيد اين مبلغ را به خود ما بدهيد. ما در همين کارخانه تا سطح مديريت هم کارگرانى داريم. خودمان هدايت ميکنيم و کارخانه را راه مى اندازيم. فعلا تا روز يکشنبه کارگران صبر ميکنند. کارگران از اينکه بيش از ٤ ماه است حقوق دريافت نکردند بشدت عصبانى هستند.

يکي از مشکلات امروز کارگران در نساجى کردستان جدا کردن آنها به ٤ بخش است: کارگران با سابقه کار ١٨ سال٬ کارگر با سابقه کار ١٦ سال٬ کارگران با سابقه کار کمتر از ١٦ سال و کارگران قراردادى. هم اکنون بيش از ٧٨ نفر کارگر قراردادى هستند که قراردادهاى آنها تا پايان همين ماه  اعتبار دارد. اين مسئله کارگران را نگران کرده است که ممکن است قرارداد آنها تمديد نشود.

مسئولين دولتى از کارگران ميخواهند که تا روز يکشنبه به آنها فرصت بدهند تا مشکلات کارگران نساجى يعنى پرداخت حقوقهاى معوقه٬ پرداخت مزاياى کارى٬ حق شيف و غيره پرداخت شود.  کارگران با اين توافق که تا روز يکشنبه صبر خواهند کرد از استاندارى بيرون آمدند. راس ساعت ٢ نمايندگان کارگران گزارشى از چگونگى مذاکرات و تصميمات گرفته شده را به کارگران اعلام کردند. کارگران امروز را به خانه رفتند اما اعلام کردند اگر به خواستهاى آنها پاسخ داده نشود اقداماتى ديگر را براى گرفتن حق و حقوق خود در دستور ميگذارند.

امروز بيش از ١١٠ نفر از کارگران در محل تحصن حاضر بودند. کارگران گزارشات را از نمايندگان خود شنيدند اما به هيچ کدام از اين وعده ها باور ندارند. يکى از کارگران گفت تا وقتى در اين کارخانه باز نشود٬ تا وقتى خودم استارت دستگاه را نزنم٬ باورم نميشود. يکى ديگر از کارگران ميگفت بايد پول تو جيبت باشد تا باور کنيد. کارگران با ناباورى محل را ترک کردند و براى روز يکشنبه قرار گذاشتند.

مرگ بر جمهورى اسلامى!
مرگ بر سرمايه دارى!
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى!

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى
١٣ شهريور ١٣٨٧ – ٣ سپتامبر ٢٠٠٨